اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/نزدیک یار اگر نه چنین خوار و خردمی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (نزدیک یار اگر نه چنین خوار و خردمی)
از اوحدی مراغه‌ای
'


نزدیک یار اگر نه چنین خوار و خردمی در هجرش این مذلت و خواری نبردمی بی‌او ز جان ملول شدم، کو خیال او؟ تا جان خود به دست خیالش سپردمی از باد صبح‌گاه درین تنگنای هجر گر بوی او به من نرسیدی به مردمی کو آن توان و توش؟ کزین خاکدان غم خود را به آستان در دوست بردمی صافی کجا شدی دلم از دردی جهان؟ گر من نه در حمایت این صاف و دردمی اندر شمار دیدن او نام من کجاست؟ تا بعضی از جنایت او برشمردمی گر نقش روی خود ننهفتی ز چشم من من نام اوحدی ز ورق بر ستردمی