خواجوی کرمانی (غزلیات)/در پای تو هرکس که سر انداز نیاید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (در پای تو هرکس که سر انداز نیاید) از خواجوی کرمانی |
' |
در پای تو هرکس که سر انداز نیاید | چون هندوی زلف تو سرافراز نیاید | |
گر سر نکشد ز آتش دل شمع جگر سوز | مانندهی زر در دهن گاز نیاید | |
گفتم بگریزم ز کمند تو ولیکن | مرغی که سوی دام رود باز نیاید | |
جان کی برم از آهوی صیاد تو هیهات | گنجشک مگر در نظر باز نیاید | |
مرغ دل غمگین بهوای سر کویت | جز در قفس سینه بپرواز نیاید | |
صاحبنظر از ضربت شمشیر ننالد | کانکس که بمیرد ز وی آواز نیاید | |
افغان مکن از ضرب که هر ساز که باشد | بی ضرب یقینست که برساز نیاید | |
گرمهر نباشد نرود روز بپایان | لیکن همه کس محرم این راز نیاید | |
آه از دل خواجو که کسی در غم هجرش | جز آه دل سوخته دمساز نیاید |