دیوان شمس/اگر عشقت به جای جان ندارم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (اگر عشقت به جای جان ندارم)
از مولوی
'


اگر عشقت به جای جان ندارم به زلف کافرت ایمان ندارم
چو گفتی ننگ می داری ز عشقم غم عشق تو را پنهان ندارم
تو می گفتی مکن در من نگاهی که من خون‌ها کنم تاوان ندارم
من سرگشته چون فرمان نبردم از آن بر نیک و بد فرمان ندارم
چو هر کس لطف می یابند از تو من بیچاره آخر جان ندارم