دیوان شمس/من رسیدم به لب جوی وفا

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (من رسیدم به لب جوی وفا)
از مولوی
'


من رسیدم به لب جوی وفا دیدم آن جا صنمی روح فزا
سپه او همه خورشیدپرست همچو خورشید همه بی‌سر و پا
بشنو از آیت قرآن مجید گر تو باور نکنی قول مرا
قد وجدت امراه تملکهم اوتیت من کل شیء و لها
چونک خورشید نمودی رخ خود سجده دادیش چو سایه همه را
من چو هدهد بپریدم به هوا تا رسیدم به در شهر سبا