دیوان شمس/گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد) از مولوی |
' |
گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد چون حکم خدا آید آن زیر و زبر باشد بر هر چه امیدستت کی گیرد او دستت بر شکل عصا آید وان مار دوسر باشد وان غصه که میگویی آن چاره نکردم دی هر چاره که پنداری آن نیز غرر باشد خودکرده شمر آن را چه خیزد از آن سودا اندر پی صد چون آن صد دام دگر باشد آن چاره همیکردم آن مات نمیآمد آن چاره لنگت را آخر چه اثر باشد از مات تو قوتی کن یاقوت شو او را تو تا او تو شوی تو او این حصن و مفر باشد