سعدی (غزلیات)/هر که می با تو خورد عربده کرد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (هر که می با تو خورد عربده کرد) از سعدی |
' |
هر که می با تو خورد عربده کرد | هر که روی تو دید عشق آورد | |
زهر اگر در مذاق من ریزی | با تو همچون شکر بشاید خورد | |
آفرین خدای بر پدری | که تو فرزند نازنین پرورد | |
لایق خدمت تو نیست بساط | روی باید در این قدم گسترد | |
خواستم گفت خاک پای توام | عقلم اندر زمان نصیحت کرد | |
گفت در راه دوست خاک مباش | نه که بر دامنش نشیند گرد | |
دشمنان در مخالفت گرمند | و آتش ما بدین نگردد سرد | |
مرد عشق ار ز پیش تیر بلا | روی درهم کشد مخوانش مرد | |
هر که را برگ بی مرادی نیست | گو برو گرد کوی عشق مگرد | |
سعدیا صاف وصل اگر ندهند | ما و دردی کشان مجلس درد |