عطار (غزلیات)/چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست) از عطار |
' |
چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست | چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست | |
من کیم یک شبنم از دریای بیپایان تو | گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست | |
گر رسانی ذرهای شادی به جانم بی جگر | هم روا باشد چو بر دل بی تو چندین غم رواست | |
چون نیایی در میان حلقه با من چون نگین | حلقهای بر در زن و گر در نیایی هم رواست | |
تا درون عالمم دم با تو نتوانم زدن | چون برون آیم ز عالم با توام آن دم رواست | |
چون در اصل کار عالم هیچکس آن برنتافت | آنچنان دم کی توان گفتن که در عالم رواست | |
در صفت رو تا بدان دم بوک یکدم پی بری | کان دمی پاک است و پاک از صورت آدم رواست | |
گر سر مویی جنب را تر نشد نامحرم است | ظن مبر کاینجا سر یک موی نامحرم رواست | |
موی چون در مینگنجد کردهای سررشته گم | گر تو گویی سوزنی با عیسی مریم رواست | |
اره چون بر فرق خواهد داشت جم پایان کار | گر فرو خواهد فتاد از دست جام جم رواست | |
چون تواند دیو بر تخت سلیمانی نشست | گر سلیمان گم کند در ملک خود خاتم رواست | |
فقر دارد اصل محکم هرچه دیگر هیچ نیست | گر قدم در فقر چون مردان کنی محکم رواست | |
بیش از زنبیلبافی سلیمان نیست ملک | هر که این زنبیل بفروشد به چیزی کم رواست | |
مذهب عطار اینجا چیست از خود گم شدن | زانکه اینجا نه جراحت هیچ و نه مرهم رواست |