نظامی (مخزن الاسرار)/ای به ازل بوده و نابوده ما
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | نظامی (مخزن الاسرار) (ای به ازل بوده و نابوده ما) از نظامی |
' |
ای به ازل بوده و نابوده ما | وی به ابد زنده و فرسوده ما | |
دور جنیبت کش فرمان تست | سفت فلک غاشیه گردان تست | |
حلقه زن خانه به دوش توایم | چون در تو حلقه به گوش توایم | |
داغ تو داریم و سگ داغدار | مینپذیرند شهان در شکار | |
هم تو پذیری که زباغ توایم | قمری طوق و سگ داغ توایم | |
بیطمعیم از همه سازندهای | جز تو نداریم نوازندهای | |
از پی تست اینهمه امید و بیم | هم تو ببخشای و ببخش ای کریم | |
چاره ما ساز که بی داوریم | گر تو برانی به که روی آوریم | |
این چه زبان وین چه زبان را نیست | گفته و ناگفته پشیمانیست | |
دل ز کجا وین پر و بال از کجا | من که و تعظیم جلال از کجا | |
جان به چه دل راه درین بحر کرد | دل به چه گستاخی ازین چشمه خورد | |
در صفتت گنگ فرو ماندهایم | من عرف الله فرو خواندهایم | |
چون خجلیم از سخن خام خویش | هم تو بیامرز به انعام خویش | |
پیش تو گر بی سر و پای آمدیم | هم به امید تو خدای آمدیم | |
یارشو ای مونس غمخوارگان | چاره کن ای چاره بیچارهگان | |
قافله شد واپسی ما ببین | ای کس ما بیکسی ما ببین | |
بر که پناهیم توئی بینظیر | در که گریزیم توئی دستگیر | |
جز در تو قبله نخواهیم ساخت | گر ننوازی تو که خواهد نواخت | |
دست چنین پیش که دارد که ما | زاری ازین بیش که دارد که ما | |
درگذر از جرم که خوانندهایم | چاره ما کن که پناهندهایم | |
ای شرف نام نظامی به تو | خواجگی اوست غلامی به تو | |
نزل تحیت به زبانش رسان | معرفت خویش به جانش رسان |