سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در نهمین کنفرانس ارزشیابی انقلاب آموزشی رامسر ۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کنفرانس آموزشی رامسر درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی

برنامه عمرانی پنجم/سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی تیر ماه تا شهریور ماه


سخنان اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در نهمین کنفرانس ارزشیابی انقلاب آموزشی رامسر ۱۳ شهریور ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی


فلسفه انقلاب ایران بر این اصل است که هر ایرانی که به دنیا می‌آید، دستگاه مملکتی، یعنی نماینده جامعه ایران، باید مطمئن باشد که مادر این طفل سالم است. باید تغذیه مادر هم خوب باشد و موقعی که طفل به دنیا می‌آید، لااقل تا هجده ماهگی یا دو سالگی مورد مراقبت قرار گیرد و به اندازه کافی به او غذا برسد، چون می‌گویند که سلول‌های مغز اغلب تا دو سالگی فرم می‌گیرد. بعد از این مرحله هم موضوع تغذیه رایگان وجود دارد.
همچنین فلسفه انقلاب ما این است که هر ایرانی که به دنیا می‌آید، باید مساوی با دیگران امکان تحصیل داشته‌باشد، از مقدماتی‌ترین سطوح، تا بالاترین سطوح. ما حتی گفته‌ایم اگر خانواده‌ای، پدری، مادری، یا هر کس دیگری مانع تحصیل طفل بشود، حقوق حقه اجتماعی یک فرد ایرانی را ضایع کرده‌است و باید تنبیه بشود و حتی گمان می‌کنم که تنبیهات شدیدی، من‌جمله زندان، در این مورد در نظر گرفته شده‌است. پس این دو اصل کلی مورد نظر است، یعنی دستگاه دولت به توسط دستگاه‌هایش باید کاری بکند که برای هر بچه ایرانی غذا فراهم باشد و برای هر بچه ایرانی وسایل تحصیل فراهم باشد.
مدیران مدارس می‌توانند با استفاده از این که برخی از دانش‌آموزان با غذا بازی می‌کنند، وضع تغذیه دیگر اطفال را بهبود بخشند. به هر حال باید آن حداقل که جزو حقوق اجتماعی هر ایرانی است، برای او فراهم گردد، تا از آن استفاده کند، حال اگر هر کس یا خانواده‌ای بالاتر از آن حداقل که ما برای جامعه ایرانی لازم داریم به بچه‌هایش و اعضای خانواده‌اش عرضه کند، می‌تواند این کار را بکند، زیرا که این جزو حق آزادی فردی ایرانی است.
درمورد اهمیت استعدادیابی دانش‌آموزان و دانشجویان، فکر می‌کنم کنفرانس ارزشیابی انقلاب آموزشی امسال بهتر از کنفرانس‌های قبلی بتواند در این زمینه تصمیم بگیرد، برای اینکه نمایندگان دانش‌آموزان و دانشجویان حضور دارند. بایستی از خود اینها سؤال کنید که بهترین وسیله فهمیدن ذوق و سلیقه آنها از مدرسه راهنمایی به آن طرف چیست و به چه طریقی اینها می‌توانند بهتر خودشان را نشان بدهند. حالا وارد این بحث کلی که جامعه ایرانی در چند سال آینده چند نفر متخصص این کار، یعنی استعدادیابی و جذب استعداد خواهدداشت، نمی‌شویم، ولی ناچار باید تعداد محل‌های آماده، مثلاً درمورد دانشجویان پزشکی و سایر دانشجویان را در نظر گرفت تا دستگاه اداره کننده از حالا بتواند در مدرسه راهنمایی و دبیرستان و غیره آن دانش‌آموزان و کسانی را که بهتر در رشته‌های مورد نظر خودشان را معرفی کرده‌اند، انتخاب و راهنمایی بکند.
سابق بر این در اخلاق و شرافت پزشکان، ملاک‌های خیلی محکمی وجود داشت و کسی که رشته پزشکی را انتخاب می‌کرد، خودش را فراموش می‌کرد و در واقع وقف جامعه می‌شد، اما امروز مثل این است که هر شغلی وسیله‌ای برای پولدار شدن است. ولی امیدوارم در قسمت پزشکی، علاوه بر کسب درآمد، آن حس مطلوب و خدمت به دیگران هم موجود باشد. در این زمینه اولیا، مربیان، پدران و مادران و همچنین مدیران راهنمایی و دبیرستان‌ها می‌توانند تشخیص بدهند که این حس شفقت و مهربانی و در واقع از خود گذشتگی در چه کسانی بیشتر وجود دارد و طبعاً باید این افراد بیشتر به رشته پزشکی راهنمایی بشوند.
راه‌حل‌های مناسب برای یافتن استعدادهای مطلوب و راهنمایی به رشته‌های مطلوب، باید از خود دانش‌آموزان و دانشجویان که در کنفرانس حاضر هستند، پرس و جو بشود و شاید بهترین راهنمایی را در این زمینه خود دانش‌آموزان بکنند.