سیف فرغانی (قصاید و قطعات)/آن خداوندی که عالم آن اوست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سیف فرغانی (قصاید و قطعات) (آن خداوندی که عالم آن اوست) از سیف فرغانی |
' |
آن خداوندی که عالم آن اوست | جسم و جان در قبضهی فرمان اوست | |
سورهی حمد و ثنای او بخوان | کیت عز و علا در شان اوست | |
گر ز دست دیگری نعمت خوری | شکر او میکن که نعمت آن اوست | |
بر زمین هر ذرهی خاکی که هست | آب خورد فیض چون باران اوست | |
از عطای او به ایمان شد عزیز | جان چون یوسف که تن زندان اوست | |
بر من و بر تو اگر رحمت کند | این نه استحقاق ما، احسان اوست | |
از جهان کمتر ثناگوی وی است | سیف فرغانی که این دیوان اوست |