هزاران مشتری فخر شیرازی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تا کی نهانی از نظر برقع فرو هل ای پری | یک چند دل بی پرده بر در پرده تا کی دلبری |
ای سرو قد سیم بر شمسی ندانم یا قمر | کاین حسن نبود در بشر وین لطف نبود در پری |
دانم که داری در جهان دلداده بس ای دل ستان | ما هم ز خیل عاشقان هستیم بی پا و سری |
اکنون که افکندی ز پا گر دست میگیری بیا | ای با وفا دلدار ما داری اگر با ما سری |
یکدم برغم دشمنان بنشین به بزم دوستان | کن محفل ما گلستان زان غنچه و برگ طری |
تا سرو را خجلت دهی ای رشک ماه خرگهی | با قد چون سرو سهی بخرام چون کبک دری |
گر بگذری سوی چمن ای سرو قد سیم تن | سرو افکند چون نارون از سر کلاه سروری |
مه طلعت و زیبا رخی رشک بتان خلخی | جان میدمی از پاسخی جانا ز لعل شکری |
گوئی ز نو شاد آمده وز بهر بیداد آمده | این سرو کازاد آمده این سان برای دلبری |
آهن دل است و سیم تن شکر لب و شیرین سخن | بی باک در خون ریختن چالاک در غارتگری |
لعل بدخشان است لبش سیماب رخشان غبغبش | روئی چو ماه نخشبش زلفی چو مار چمبری |
خورشید روئی نازنین مه طلعتی زهره جبین | بفروشد ار حسنی چنین دارد هزاران مشتری |
ایفخر کین عشق نهان آخر شود روزی عیان | تو پرده می پوشی بر آن او میکند پرده دری |
در ویکیپدیا موجود است:
M rastgar ۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۵۰ (UTC)