وسوسهٔ شیطانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اثر از عشق ندیدیم به جز نادانی | ثمر از عشق نچیدیم به جز حیرانی |
آن عقالیست که بسته است بدان پای هوس | وین خیالی که ازو خسته دل انسانی |
عاشقی پیشه مکن تا که ننالی چون نی | پیرو عقل مشو تا نشوی زندانی |
خیزو در عیش و طرب کوش و نشاط و شادی | بیشتر زانکه چو خواهی بکنی نتوانی |
خواهی از عیش جهان بزم بیارای و بخواه | ساقی زهره جبین شاهد مه پیشانی |
ساقی بر کف او جام چو خورشید بنه | تا شود از رخ او بزم و طرب نورانی |
باده مینوش و بنوشان و بده جام و بگیر | که چنین گر بنشینی غم دل بنشانی |
بیدل از منهج حق پای کشیدی آخر | بردت از راه برون وسوسهٔ شیطانی |
در ویکیپدیا موجود است: